سلاح ياران قائم

به نام او، به یاد او، برای او

گفتيم كه ياران قائم ، عليه السلام ، از نظر توان جسمانى و قدرت بدنى در مرتبه بالايى قرار دارند تا آن جا كه كوهى را از جا بر ميكنند. اما اين پرسش ‍ همواره مطرح بوده كه امام عصر، عليه السلام ، و يارانش از چه سلاحى در مبارزه با مستكبران و گردنكشان عصر استفاده مى كنند؟
براى يافتن پاسخ پرسش ياد شده به سراغ روايات مى رويم تا ببينيم از آنها چه چيزى به دست مى آيد.
امام باقر، عليه السلام ، در ضمن روايتى كه در آن به بيان شباهتهاى امام مهدى با انبياى الهى مى پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش ‍ پيامبراكرم ، صلى الله عليه وآله ، چنين بر مى شمارند:

....و اما شبهه من جده المصطفى ، صلى الله عليه و آله ، فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله ، صلى الله عليه و آله ، و الجبارين و الطواغيت ، و انه ينصر بالسيف و الرعب و...
... اما شباهت او به جد برگزيده اش ، كه درود بر او و خاندانش باد، اين است كه او با شمشير قيام مى كند و دشمنان رسول خدا، صلى الله عليه و آله ، و همه ستمگران و گردنكشان را به قتل مى رساند. و او با شمشير و ترسى (كه در دل دشمنان مى افكند) به پيروزى مى رسد....

چنان كه ملاحظه مى شود در اين روايت به دو شباهت عمده حضرت مهدى ، عليه السلام ، با جد بزرگوارشان اشاره شده كه يكى از آنها قيام با شمشير و ديگرى حمايت و پشتيبانى خدا از او به وسيله ايجادترس و وحشت در دل دشمنان است .
در اين جا براى روشن ساختن بيشتر موضوع ، در مورد شباهتهاى ياد شده باختصار توضيح مى دهيم :
الف - نبرد و پيروزى با شمشير
در روايات بسيارى بر اين نكته تصريح شده كه امام مهدى ، عليه السلام ، با شمشير قيام مى كند، تا آن جا كه آن حضرت را (قائم بالسيف ) و يا (صاحب السيف ) ناميده اند ؛ كه براى نمونه مى توان به روايت زير كه از امام صادق ، عليه السلام ، نقل شده اشاره كرد.
آن حضرت در پاسخ فردى كه در مورد (قائم ) از ايشان پرسيده بود فرمود:
كلنا قائم بامر الله ، واحد بعد واحد، حتى يحبى ء صاحب السيف ، فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذى كان .
همه ما، يكى پس از ديگرى ، بر پا دارنده (قائم ) امر خداييم ، تا اين كه صاحب شمشير ظهور كند. پس آن گاه كه صاحب شمشير ظهور كند، شيوه اى غير از آن چه پيش از آن بوده است ، در پيش مى گيرد.
اما اين پرسش مطرح است كه آيا اين تعبيرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآميز بودن قيام و انقلاب مهدى دارد، يا اينكه نه ، ذكر شمشير در اينگونه روايات موضوعيت داشته و آن امام واقعا با شمشير به نبرد با گردنكشان مى پردازد؟
اگرچه شايد نتوان پاسخى صريح و قطعى به اين پرسش داد ولى توجه به روايات زيادى كه در اين زمينه وارد شده احتمال دوم را تقويت كرده و نشان مى دهد كه در قيام مهدوى شمشير جايگاه خاصى دارد.

در اين جا به برخى از رواياتى كه در آنها از شمشير، به عنوان سلاح آن حضرت و ياران ايشان ، ياد شده ، اشاره مى كنيم :

1. امام باقر، عليه السلام ، در روايتى خطاب به (جابر جعفى ) مى فرمايد:
يا جابر ان لبنى العباس راية و لغير هم رايات ، فاياك ثم اياك - ثلاثا - حتى ترى رجلا من ولد الحسين ، عليه السلام ، يبايع له بين الركن و المقام ، معه سلاح رسول الله ، صلى الله عليه و آله ، و مغفر رسول الله و سيف رسول الله .
اى جابر! براى بنى عباس پرچمى است و براى ديگران پرچمهايى ، پس بر حذر باش و بر حذر باش ، تا زمانى كه مردى از فرزندان حسين ، عليه السلام ، را ملاحظه كنى كه بين ركن و مقام با او بيعت مى شود. سلاح رسول الله ، صلى الله عليه و آله ، كلاهخود رسول خدا، صلى الله عليه و آله ، زره رسول خدا و شمشير رسول خدا با اوست .

2. درروايت ديگرى ، امام باقر، عليه السلام ، حضرت قائم ، عليه السلام ، را چنين توصيف مى كند:
يجرد السيف على عاتقه ثمانية اشهر هرجا حتى يرضى الله .
هشت ماه تمام شمشير بر دوش نهاده (دشمنان خدا را) مى كشد تا خدا خشنود گردد.
3. امام صادق ، عليه السلام ، نيز در مورد سلاح جنگى ياران قائم مى فرمايد:
اذا قام القائم ، عليه السلام ، نزلت سيوف القتال ، على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه .
هنگامى كه قائم به پا خيزد، شمشيرهاى نبرد فرود مى آيد، در حالى كه روى هر شمشير نام مردى (از ياران آن حضرت ) و نام پدر او نوشته شده است .

4. (ابان بن تغلب ) نقل مى كند كه روزى با جعفر بن محمد، عليهماالسلام ، در مسجد مكه نشسته بودم ، آن حضرت در حالى كه دست مرا گرفته بود فرمود:
يا ابان ، سياتى الله بثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فى مسجدكم هذا، يعلم اهل مكة انه لم يخلق آباؤ هم و لا اجدادهم بعد، عليهم السيوف مكتوب على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه و حليته و نسبه ...
اى ابان ! خداوند 313مرد در همين مسجد شما گرد مى آورد، مردم مكه مى دانند كه (آن گروه ) از پدران و نياكان آنها متولد نشده اند. با هر يك از آنها شمشيرى است كه بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است
.

روايات بالا بخش كوچكى از روايات فراوانى است كه در آنها تصريح شده كه قائم ، عليه السلام ، و ياران او با شمشير، نبرد رهايى بخش خود را آغاز مى كنند.
اما اين كه چرا آن امام از ميان همه سلاحها شمشير را برگزيده است شايد به اين خاطر باشد كه خداوند نمى خواهد عهدى از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتى به اندازه استفاده از سلاحهايى كه ستمگران روزگار به وجود آورنده آن ها بوده اند.

ب - ايجاد وحشت در دل دشمنان
چنانچه گفته شد، يكى از ويژگيهايى كه در روايات براى قيام مهدى بر شمرده شده ، رسيدن به فتح و پيروزى به وسيله ايجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است . يعنى همان ويژگى كه در صدر اسلام و در حركت رهايى بخش پيامبر اسلام ، صلى الله عليه و آله ، وجود داشت .
در آيات متعددى از قرآن كريم به اين موضوع اشاره شده كه خداوند با ايجاد ترس و وحشت در دل كافران و مشركان به يارى رسول اكرم و سپاه او برخاسته و آنها را بردشمنانشان غالب ساخته است . كه براى نمونه مى توان به آيات زير اشاره كرد:
1. اذ يوحى ربك الى الملائكة انى معكم فثبتوا الذين آمنوا سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب ...
(و به ياد آر) آن گاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: من با خواهم افكند...

اين آيه در جريان جنگ بدر نازل شده كه پيامبر، صلى الله عليه و آله ، تنها با 313 نفر همراه و بدون تجهيزات كافى در برابر لشكر انبوه و مجهز قريش ‍ قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود كه سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب يارى كردند و خداوند نيز علاوه بر اينكه هزار فرشته را براى يارى مسلمانان فرستاد، چنان ترسى در دل دشمنان آنها انداخت كه همگى پا به فرار گذاشتند.
2. هو الذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتااب من ديارهم لاول الحشر ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله فاتيهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المومنين فاعتبروا يا اولى الابصار.
اوست آن خدايى كه نخستين بار كسانى از اهل كتاب را كه كافر بودند، از خانه هايشان بيرون راند و شما نمى پنداشتيد كه بيرون روند. آنها نيز مى پنداشتند حصارهايشان را توان آن هست كه در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سويى كه گمانش را نمى كردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افكند، چنان كه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مومنان خراب مى كردند. پس اى اهل بصيرت عبرت بگيريد.
آيه ياد شده كه در جريان نبرد مسلمانان با يهود (بنى نظير) نازل شده است . بخوبى نشان مى دهد زمانى كه نه مسلمانان گمان مى بردند كه بنى نظير با آن همه شوكت و قدرت خانه و كاشانه خود را رها كنند و از سرزمين خود خارج شوند و نه بنى نظير احتمال مى دادند كه مسلمانان بتوانند بر آنها با آن همه تجهيزات و برج و بارو غلبه كنند، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل يهود (بنى نظير) انداخت كه خود در جستجوى راهى براى فرار به تخريب خانه هاى خود پرداختند. و اين بهترين گواه بر تاثير بيم و هراس ‍ ايجاد شده از سوى خداوند، در تسليم و شكست دشمنان خداست ، و چه زيبا در پايان اين آيه مى فرمايد: (اى خردمندان عبرت بگيريد).
آيات ديگرى از اين دست در قرآن كريم وجود دارد كه ما به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم.
اما برخى از رواياتى كه در آن ها تصريح شده حضرت مهدى ، عليه السلام ، و ياران او با ترس و بيمى كه خداوند در دل دشمنان مى افكند، به پيروزى مى رسند، به قرار زير است :

1. امام محمد باقر، عليه السلام ، درروايتى مى فرمايد:
القائم منصور بالرعب مويد بالنصرة تطوى له الارض و تظهر له الكنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله ، عز و جل ، به دينه و لو كره المشركون .
همانا قائم با ترس و بيم يارى شده و با نصرت (الهى ) تاييد گشته است ، زمين براى او در هم پيچيده مى شود و گنجهايش را آشكار مى كند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان ) را در بر مى گيرد و خداوند به وسيله او دين خودش را، بر خلاف ميل مشركان ، غلبه مى بخشد
.
2. در روايت ديگرى كه از آن امام نقل شده ، چنين آمده است :
ينشر راية رسول الله السوداء، فيسير الرعب قدامها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا...
پرچم سياه رسول خدا را به اهتزار در مى آورد. به فاصله يك ماه از پيش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم ، ترس همه را فرا مى گيرد....
3. امام ، عليه السلام ، در بيان لشكريان امام مهدى ، عليه السلام ، مى فرمايد:
يويدة بثلاثة اجناد: بالملائكة و المومنين و الرعب .
خداوند او را با سه لشكر يارى مى كند: فرشتگان ، مومنان و هراس .
با توجه به آيات قرآن كريم كه به صراحت از يارى پيامبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، به وسيله ايجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنين عنايت به رواياتى كه رعب و هراس را از لشكرياان امام مهدى ، عليه السلام ، و اسباب پيروزى ايشان بر شمرده اند ؛ مى توان چنين نتيجه گرفت كه به هنگام ظهور، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل دشمنان آن امام مى افكند كه آنان را از تصميم گيرى درست و بموقع در مقابله با قيام مهدوى باز مى دارد، تا آن جا كه به هر عملى كه دست مى زنند به ضررشان تمام مى شود.
البته در عصر حاضر هم نمونه هاى چنين رويدادى قابل اشاره است ، كه پيروزى انقلاب اسلامى و تسليم ارتش تا دندان مسلح رژيم طاغوت در برابر مردم بى سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش ‍ نيرومند بعثى از بارزترين آنهاست .
احياى انديشه انتظار
انقلاب رهايى بخش حضرت امام خمينى ، قدس سره ، نه تنها باعث دگرگونى در صحنه حيات اجتماعى - سياسى مردم مسلمان ايران شد، بلكه منشاء تحولى بزرگ در فرهنگ واژه ها و مفاهيم اسلامى گرديد.
به بركت اين انقلاب بسيارى از واژگان معنايى نو يافتند و بسيارى از مفاهيم فراموش شده ، حيات دوباره پيدا كردند.
کتاب شناخت زندگی بخش/ابراهیم شفیعی سروستانی
منبع:
سایت تبیان همدان

1 نظرات:

سلام
خسته نباشيد
وبلاگ جالبي داريد
اميدوارم كه بتونيد همينطور هميشه به روزش كنيد . به اميد ديدار روي دوست
اللهم عجل لوليك الفرج

» نظر شما؟

Designed by Leila Rasouli - Updated to New Blogger by: Blogger Team